سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کریمه اهل بیت

کاش کبوتر حرمت بودم...

دل تنهامو آوردم تنها با یه دنیا دلخوشی کمتر از آهو که نیستم میشه ضامنم بشی ضامن آهو صدایم کنی...

سلام بر غریب طوس یا شمس طوس،

آقا به چه اسمی صدایت بزنم تا درددل هایم را با تو بگویم خیلی حرفها برای گفتن دارم...

ضامن آهو ضامنم هستی میدانی دلم برایت خیلی تنگ شده حسودیم شد وقتی باز سال تحویل شد من در حرمت نبودم تا اولین کسی باشم


که بگویم سال نو مبارک آقا.

زائران و مهمانان حرمت را دیدم بازم هم اطرافت را گرفته بودند تو دیگر غریب طوس نیستی تو عزیز طوس هستی.  

اگر کبوتر حرمت بودم دیگر دلم هیچ وقت برایت تنگ نمی شد چون همیشه در کنارت بودم هروقت دلم می گرفت به سویت پرواز می کردم و خودم را به گنبد طلایت می رساندم تا حرفهای ناگفته ام را به تو بگویم که با جان و دل گوش میدهی خوش به حال کبوتران حرمت ...

باز هم نشد به پابوست بیایم چندسال متوالی است با حسرت حرم و بارگاه مبارکت را از جعبه جادویی نگاه می کنم گنبد طلایت را که می بینم دلم به لرزه می افتد مرا بخواه صدایم کن با شوق به سویت پر گشوده پرواز خواهم کردمثل کبوتران حرمت.

دلم برای صدای نقاره هایت تنگ شده، آن هنگامی که به وقت اذان صدای الله اکبر از گلدسته گنبد طلایت به گوش می رسید و زائران عزیزت همه به سویت شتابان قدم برمیداشتند تا با تو نماز بخوانند چه عشقی و شوقی در دل ادم جاری می شود وقتی می خواهد ایستاده به سوی بارگاهت با آب حوضی که در حیاط حرمت بوده ،وضو گرفته نماز را ادا کند.

حسی که گفتنی نیست درک کردنی نیست باید در حرمش باشی تا از درون لمس کنی وقتی که به نماز می ایستی انگار دنیا را بهت دادند داری در کنار عزیزی نماز می خوانی که ضامن بچه آهو بود مگر می شود ضامن تونباشد ؟

تو مهمانش هستی تو عزیز حرمش هستی آمدی به زیارت و پابوسش مگر می شود به تو بگوید برو وقت دیگر بیای؟

او شاه خراسان است او امام رضاست. هرسال مرا بخواه حتی اگر شده برای یک روز انگار دنیا را بهم میدهی یک روزه هم می شود یک دل سیر زیارت و درددل کرد با تو شمس طوس، با تمام وجودم به زیارتت می آیم قول می دهم گلایه نکنم چرا یکروزه مراخواستی همین که مرا بخواهی لطف و کرمت را می رساند، کاش کبوتر حرمت بودم خوش باحال کبوترانت چه عاشقانه به سوی گنبد طلایت پرواز می کنند...

آقا وقتی صدابم کنی تا به پابوست بیایم دست خالی نخواهم آمد با سلام کسی به پابوست می آیم که مشتاق دیدارش بودی...

اری ضامن آهو من به سویت می آیم اگر صدایم کنی از دستم ناراحت نشوی اول به خواهرت سرمیزنم . سلام و عطر بوی حرمش را به تو هدیه می آورم فقط مرا بخواه صدایم کن بسوی حرمت...


نوشته شده در شنبه 93/6/15ساعت 11:51 عصر توسط محبوبه نظرات ( ) |


Design By : Pichak